راه کار های مفید برای درمان منفی اندیشی های روزانه

بدون تعارف بگوییم منفی بافی از مثبت اندیشی خیلی ساده تر است و برای همین مغز ما همواره به سوی منفی بافی می رود. گذر از حال و هوای منفی بافی کار راحتی نیست و نیاز به شناخت روش های درست دارد. برای درمان منفی بافی خود از روشهای زیر که در یاس فان برای شما قرار داده ایم استفاده کنید :
اولین کاری که هنگام فکر کردن زیاد لازم است انجام دهید این است که یک استراحت به خود دهید. یک نفس عمیق بکشید و تمام احساساتی را که در آن لحظه دارید، شناسایی کنید. چه افکاری در سرتان می‌آید؟ نگران چه چیز هستید؟ چه کاری می‌توانید برای آن انجام دهید؟هنگامی که دربرابر چیز‌های کوچک مضطرب می‌شویم، احساسات منفی در ما بروز می‌کند. این احساسات به قدری شدید هستند که فرد احساس می‌کند دیگر خوب نمی‌شود. بنابراین، فکر خوبی است که تمام نشانه‌های فیزیکی و ذهنی خود را تشخیص دهید.همچنین می‌توانید نوشتن آن‌ها و بلند خواندن را تمرین کنید. اگر احساس اضطراب و استرس می‌کنید، احساسی را که بدنتان دارد، بنویسید. خیلی وقت‌ها، مغز ما را فریب می‌دهد که هرگز اوضاع درست نمی‌شود.وقتی ضربه‌ی روحی می‌خوریم، بدترین اتفاقات ممکن را تصور می‌کنیم و این منجر به چرخه‌ای نابود کننده می‌شود. خوب است به خود یادآوری کنید که اشتباه کردید، اما بدین معنا نیست که قرار است دوباره آن اشتباه را تکرار کنید.بسیاری اوقات، هنگامی که درحال جدل با چیز آزار دهنده‌ای هستیم، ناراحت می‌شویم و شروع به منفی بافی می‌کنیم، زیرا در این زمان برای بعضی از ما غیرممکن است تا به اتفاقات خوب زندگیمان نگاه کنیم. با یک مشکل روبرو می‌شویم و فکر می‌کنیم که زندگی قرار است همیشه همینطور باشد.برای مثال در دانشگاهی که همیشه آرزویش را داشتید قبول نمی‌شوید و فکر می‌کنید از این به بعد در همه چیز رد می‌شوید. در طول این لحظات، مهم است که متوجه زمان حال باشید. به خودتان تمام مشکلاتی را که قبلا داشتید یادآوری کنید و ایمان داشته باشید از این نیز عبور خواهید کرد.
بسیاری از اوقات، هنگامی که یک احساس بد را تجربه می‌کنیم روی ما اثرات شدید فیزیکی می‌گذارد. ممکن است دچار مشکل تنفسی، کاهش فشارخون و اضطراب شویم. وقتی این اتفاق می‌اقتد، رها شدن از آن سخت است؛ بنابراین می‌توانید عاملی را برای حواس‌پرتی پیدا کنید.تنها راه برای توقف ذهنتان دربرابر تصور بدترین اتفاقات ممکن و نگران همه چیز بودن، این است که زنجیره و مسیر تفکراتتان را قطع کنید. بزرگ شدن و ادامه دار شدن تفکرات منفی به دلیل گیر کردن داخل چرخه‌ی آن است. با این حال، اگر یک سرگرمی یا چیزی که حواستان را پرت می‌کند پیدا کنید، این چرخه متوقف خواهد شد. این کار می‌تواند مغزتان را فریب دهد و تمرکزتان را روی چیز دیگری بگذارد.هنگامی که احساس اضطراب می‌کنیم یا احساس بدی داریم، اکثر اوقات دلیلش وجود محرک‌ها است. همه‌ی ما ضربه‌ی روحی را تجربه می‌کنیم، زیرا بخشی از زندگیمان است، اما گاهی اوقات زمانی که فکر می‌کنیم از آن عبور کرده ایم، هنوز می‌توانیم با محرک‌های تصادفی آن همراه باشیم.برای مثال: در گذشته هنگام بازی، دچار آسیب فیزیکی شده اید. شاید فکر کنید از آن عبور کردید، اما دفعه‌ی بعد که خود را در آن موقعیت قرار می‌دهید، می‌توانید شروع به بازی کنید، اما مغزتان احساس ترس از آسیب مجدد دارد. محرک این‌گونه کار می‌کند و باعث اضطراب شما می‌شود.
آیا تا به حال سوار وسیله‌ای ترسناک شده‌اید و مدام فکر کنید که هرگز به پایان نخواهد رسید؟ این همانند احساسی است فکر می‌کنید اوضاع هرگز بهتر نخواهد شد. ما با مشکلی روبرو هستیم و این باعث می‌شود که باور کنیم در آینده همیشه مشکل را خواهیم داشت.اگر می‌خواهید خود را از این مسئله بیرون بیاورید، می‌توانید به خود یادآوری کنید که آنچه احساس می‌کنید موقتی است. این کار کمک می‌کند تا یک سیستم پشتیبانی در قالب دوستان و خانواده خود داشته باشید که شما را یاری می‌کنند تا ادامه دهید. شما همیشه این‌گونه نخواهید ماند.برای اینکه نگذاریم احساسات ما کنترل شود، یک قدرت عاطفی و سخت کوشی نیاز است. ما با مشکلاتی روبرو می‌شویم و گاهی اوقات خوشی را تجربه می‌کنیم، اما هیچ یک از آن‌ها برای همیشه دوام ندارند. فقط به این دلیل که یک چیز طبق خواسته ما پیش نرود، به این معنی نیست که هیچ وقت هیچ چیز آن‌طور که می‌خواهیم نمی‌شود.